Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (1815 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Machen Sie von jedem Film drei Abzüge. U از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Volltanken. U پر بکنید.
Was wollen Sie damit anfangen? U با این چه می خواهید بکنید؟
Beachten Sie bitte die Hausordnung [Gefahrenhinweise] . U توجه بکنید به قواعد جایگاه [اظهارات خطر] .
Immer nur zu! U بفرما! [این کار را که دوست دارید بکنید]
Würden Sie bitte dieses Paket für mich wiegen? U می توانید لطفا این بسته را برایم وزن بکنید.
Sie müssen mich anhören. U شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
Ihr müsst darauf achten, zwischen Fakten und Meinungen zu differenzieren [ Fakten von Meinungen zu trennen] . U شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
Filmspule {f} U حلقه فیلم
Farbfilm {m} U فیلم رنگی
Dokumentarfilm {m} U فیلم مستند
Filmregisseur {m} U کارگردان فیلم
Drehbuch {n} U داستان فیلم
Drehbuch {n} U فیلم نامه
Entwicklung {f} U ظهور [فیلم]
Filmpreis {m} U جایزه فیلم
Filmspule {f} U قرقره فیلم
Filmstreifen {m} U نوار فیلم
Fernsehfilm {m} U فیلم تلویزیونی
Filmvorstellung {f} U نمایش فیلم
Fernsehspiel {n} U فیلم تلویزیونی
Drehbuchautor {m} U فیلم نامه نویس
Film {m} U فیلم [عکاسی یا سینما]
Filmatelier {n} U استودیوی فیلم برداری
Filmgelände {n} U استودیوی فیلم برداری
Szenario {n} U متن فیلم سینمایی
Filmgesellschaft {f} U شرکت فیلم سازی
Filmkamera {f} U دوربین فیلم برداری
Filmleinwand {f} U پرده نمایش فیلم
Filmheld {m} U هنرپیشه اول فیلم
Filmprojektor {m} U دستگاه پرژکتور فیلم
Filmvorschau {f} U نمایش نمونه فیلم
Filmstudio {n} U استودیوی فیلم برداری
Filmproduzent {m} U تهیه کننده فیلم
spannend <adj.> U مجذوب کننده [کتاب یا فیلم]
fesselnd <adj.> U مجذوب کننده [کتاب یا فیلم]
Vorkämpfer {m} U بازیگر عمده [در فیلم یا نمایش]
Protagonist {m} U بازیگر عمده [در فیلم یا نمایش]
auftreten U بازی کردن [فیلم یا تئاتر]
Entwickler {m} U دوای ظاهر کردن فیلم
Sie stellt in dem Film eine Tänzerin dar. U او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
sich [Dativ] eine DVD reinziehen <idiom> U فیلم دی وی دی نگاه کردن [اصطلاح روزمره]
nicht zum Ansehen [Anschauen] [Film, TV] <adj.> U ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
Die Dokumentation versucht, die Ereignisse wahrheitsgetreu zu schildern. U این فیلم مستند تلاش می کند صادقانه رویدادها را توصیف کند.
Vorlage {f} auf Film U فیلم شفاف چاپ افست [فناوری چاپ ]
Die Botschaft des Films ist, dass ... U پیام این فیلم این است که ...
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com